قرن چهارم، دوره «سامانیان»، دوره رواج و تثبیت نظم و نثر فارسی است. «رودکی»، پدر شعر فارسی، در این دوره ظهور کرده است. سامانیان فرهنگ دوست بودند و در دوران آنها کتابهای متعددی از عربی به فارسی ترجمه شد. بسیاری سودای شاهنامه پردازی در سر داشتند. از قرن چهارم، حدود 57 شاعر شناخته شده اند که – بدون احتساب شاهنامه فردوسی – حدود 8654 بیت شعر از ایشان باقی مانده است.
در عصر سامانیان، 35 شاعر وجود دارد که از ایشان تنها حدود 2 هزار بیت باقی مانده است. حدود 1300 بیت متعلق به رودکی و ابو شکور بلخی و دقیقی طوسی و کسایی مروزی و منجیک ترمذی و رابعه و فردوسی است. شاعران دیگر از قبیل مرادی و ابو زراعه معمری جرجانی و موسی فرالاوی (هر سه معاصر رودکی) و ابوالعباس ربنجنی و خسروانی و ابوالمؤید بلخی و ولوالجی و معروفی بلخی نیز کم و بیش مشهورند.
از رودکی حدود 900 بیت باقی مانده است. شعری از او برای بحثهای سبک شناسانه ذکر می شود:
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری، سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خصم خویش دار نگاه
کرا زبان نه به بند است پای در بند است
که از نظر زبان همانند شعرهای قبلی است: لغت عربی کم دارد، در آوردن «را» صرفه جویی کرده است: زمانه (را)؛ نگری به جای بنگری؛ «الف کثرت» در «بسا» به معنای «کسی که»؛ «کرا» به معنای «کسی را که»؛ نه قید نفی است: نه به بند است (یعنی در بند نیست).
یکی از دقایق سبک خراسانی این است که – در عین کم بودن لغات عربی – گاهی به جای لغات مستعمل و معمول فارسی لغت عربی دارد؛ مثلا به جای سخت «صعب» و به جای جنگ «حرب» می گفتند. در اینجا هم به جای دشمن «خصم» گفته است.
به لحاظ فکری، مانند شعرهای قبلی از نوع ادب تعلیمی است که با لحنی حماسی بیان شده است:
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
یا:
زمانه گفت مرا خصم خویش دار نگاه
از رودکی مثنوی و قصیده نیز مانده است و او را واضع رباعی نیز دانسته اند؛ اما بسامد غزل در این دوره بسیار ناچیز است؛ عنصری می گوید:
غزل رودکی وار نیکو بود
غزلهای من رودکی وار نیست
مراد او یا تغزل قصاید و اشعار عاشقانه رودکی است که در قدیم به آن «غزل» می گفتند؛ و یا رباعیات ملحون رودکی.
برگرفته از: «سبک شناسی»
(سیروس شمیسا)
بیان دیدگاه