Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘علمی’ Category

آتشفشان

آتشفشان:

 
مواد مورد نیاز:
• جوش شیرین
• سرکه
• یک ظرف کوچک

دستور کار:
1. یک قوطی یکبار مصرف بردارید و آن را دو قسمت کنید. بخش پایینی را روی یک مقوا بچسبانید.
2. تعدادی روزنامه یا ورق باطله را دور بطری بچسبانید تا ظاهری شبیه کوه پیدا کند.
3. اگر خواستید می‌توانید کوهتان را رنگ بزنید تا واقعی تر به نظر برسد.
4. جوش شیرین را درون بطری بریزید.
5. سرکه را به آن اضافه کنید.
6. حالا که آتشفشان را دیدید، یک دستمال بردارید و هر جا را کثیف کرده اید، تمیز کنید.

برای آنها که بیشتر حوصله دارند:سرکه را که روی جوش شیرین بریزید، کف می‌کند. می‌دانید این کف چیست؟ در واقع گاز حاصل از واکنش سرکه و جوش شیرین است که می‌خواهد از مخلوط خارج شود.
سرکه محلول اسید استیک (CH3COOH) در آب است، جوش شیرین هم کربنات هیدروژن سدیم (NaHCO3). واکنشهایی که روی می‌دهد به صورت زیر است:

در ابتدا اسید کربنیک به وجود می‌آید، اما اسید کربنیک اسیدی ناپایدار است و به آب و دی اکسید کربن تجزیه می‌شود. ما هم در تمام آزمایش های خود از همین گاز استفاده می‌کنیم.
شاید بپرسید که از کجا می‌شود فهمید دی اکسید کربن به وجود آمده است. کافی است کبریت روشنی را در معرض این گاز قرار دهید. کبریت خاموش می‌شود. پس گاز حاصل دی اکسید کربن است. علاوه بر این دی اکسید کربن را می‌توان از طریق دمیدن آن در آب آهک شناسایی کرد. محلول آب آهک شفاف است، اما اگر گاز دی اکسید کربن در آن دمیده شود، کدر خواهد شد.

Read Full Post »

تولید کلرید هیدروژن :

کلرید هیدروژن به صورت زیر تولید می شود :

<!–[if !supportLists]–>                 · <!–[endif]–>به عنوان فرآورده جانبی در واکنش کلرید سدیم با اسید سولفوریک (برای ایجاد سولفات سدیم) :

Nacl + H2SO4  ———->  NaHSO4 + HCl

NaHSO4 + NaCl  ———->  Na2SO4 + HCl

___________________________________

2NaCl + H2SO4   ———->  Na2SO4 + 2HCl

دی اکسید گوگرد و اکسیژن هوا می توانند به جای اسید سولفوریک مورد استفاده قرار گیرند (روش هارگریوز Hargreaves Process ). در ایالات متحده آمریکا حدود 103 × 50- 40 تن در سال به همین روش تولید می شود ( 1 تا 2٪ کل تولید).

<!–[if !supportLists]–>· <!–[endif]–>توسط واکنش مستقیم هیدروژن با کلر :

H2 + Cl2  ———->   2HCl

این فرآیند ، شدیدا گرمازا است (دمای شعله بیشتر از 2000oC ) و به ویژه هنگامی از آن استفاده می شود که کلرید هیدروژن فوق العاده خالص (اسید کلریدریک) مورد نیاز باشد (مثلا در بخش مواد خوراکی). به کارگیری این شیوه نیازمند سرمایه گذاری قابل ملاحظه بر روی مواد ساختمانی واحد تولیدی خواهد بود (خصوصا قسمت احتراق که ترجیحا از جنس کوارتز یا گرافیت می باشد). وقتی هیدروژن خشک و کلرید به کاربرده شوند ، کوره سنتز و خنک کننده همراه ، می توانند از فولاد ساخته شوند .

در سالهای اخیر ، از طریق فرآیند فوق در ایالات متحده آمریکا 103 × 240- 220 تن کلرید هیدروژن تولید شده است که تقریبا 8٪ کل تولید را به خود اختصاص می دهد.

<!–[if !supportLists]–>· <!–[endif]–>به عنوان فرآورده های جنبی در واکنشهای کلردار کردن و تعویض هالوژن و در تولید مواد شیمیایی آلی و معدنی

به عنوان نمونه :

<!–[if !supportLists]–>* <!–[endif]–>تولید کلروهیدروکربنهای آلیفاتیک و آروماتیک

<!–[if !supportLists]–>* <!–[endif]–>تولید ایزوسیاناتها توسط واکنش آمین ها با فسژن ( Phosgene : فسژن یا کلرور کربونیل، COCl2 : یک گاز سمی جنگی است )

<!–[if !supportLists]–>* <!–[endif]–>تولید فلوئوروهیدروکربنها توسط واکنش کلروهیدروکربنها با فلوئورید هیدروژن

<!–[if !supportLists]–>* <!–[endif]–>تولید اسید فسفریک و استرهای اسید فسفرو

<!–[if !supportLists]–>* <!–[endif]–>تولید سیلیکای با سطح ویژه بالا توسط هیدرولیز شعله ای تترا کلرید سیلسیم

اهمیت اقتصادی کلرید هیدروژن و اسید کلریدریک :

آمار تولید و مصرف کلرید هیدروژن و اسید کلریدیک به دلیل آنکه در بیشتر موارد به صورت مستقیم (مثلا در فرآیند اکسی کلردار کردن) یا غیرمستقیم بازیابی می شوند ، نسبتا نامشخص است . در جدول زیر برآوردی از تولید اسید کلریدریک و کلرید هیدروژن ارائه شده است :


تولید اسید کلریدریک و کلرید هیدروژن (106 × تن در سال ، HCl )

 

ژاپن

1980

آلمان غربی

(سابق) 1978

اروپای غربی

1978

کانادا

1981

ایالات متحده آمریکا 1985

000/1

880/0

000/2

186/0

حدود 00/3

در ایالات متحده آمریکا اسید کلریدریک تحت عنوان اسید موریاتیک (Muriatic Acid ) با بومه o20 (45/31٪ وزنی HCl ) و بومه o22 (21/35٪ وزنی HCl ) به بازار عرضه می شود. اسید کلریدریک کاربردهای گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود :

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>اسیدشوئی فلزات (103 × 300- 250 تن در سال)

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>شستشو با اسید (اسیدکاری) چاه های نفت و گاز (103 × 300- 250 تن در سال)

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>خنثی سازی در شیمی معدنی و آلی

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>هیدرولیز پروتئینها و کربو هیدراتها

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>بازسازی تبادلگرهای یونی که در تصفیه گلوکز و شربت ذرت فرکتوز بالا (HFCS) به کار می روند (103 × 300- 250 تن در سال).

<!–[if !supportLists]–>o <!–[endif]–>تولید دی اکسید کلر

ارقام ارائه شده در پرانتز مربوط به مصرف تخمینی ایالات متحده آمریکا می باشد.

به عنوان نمونه ، کلرید هیدروژن در تولید مواد زیر مورد استفاده قرار می گیرد :

<!–[if !supportLists]–>                              * <!–[endif]–>متیل و اتیل کلرید

<!–[if !supportLists]–>                              * <!–[endif]–>اسید کلرو سولفونیک

چونمقدار محصول فرعی کلرید هیدروژن اغلب از حد تقاضا بیشتر است از این رو لازم است تا بخشی از آن به کلر تبدیل گردد. این مسئله ، خصوصا در مواردی ضروری خواهد بود که هیچگونه مورد مصرفی برای آن در محل وجود نداشته باشد. این عمل به دو طریق الکترولیز و روش Deacon اصلاح شده انجام می گیرد. در ایالات متحده آمریکا ، اسید کلریدریک نیز باتزریق به چاههای عمیق دفع می شود.

تولید اسید پرکلریک :

اسید پرکلریک با استفاده از روش Merck تولید می گردد. در این فرآیند ، کلر حل شده در اسید پرکلریک سرد (0oC ) ، به صورت الکتروشیمیایی اکسیده می شود :

Cl2 + 8H2O  ———->   2HClO4 + 7H2

پیلهای دیافراگمی ( با دیافراگم پارچه پلاستیکی ) همراه با آندهای پلاتینی و کاتدهای نقره ای به کار برده می شوند . برای خروج گرمای تولید شده ، از خنک کننده نقره ای استفاده می گردد . ولتاژ پیل 4/4 ولت و بازدهی الکتریکی ، 60٪ است ، بخشی از الکترولیت به طور مداوم خارج می شود و در اثر تغلیظ به اسید پرکلریک 70٪ تبدیل می گردد .

Read Full Post »

Prior to the 1970’s, few reliable chromatographic methods were commercially available to the laboratory scientist. During 1970’s, most chemical separations were carried out using a variety of techniques including open-column chromatography, paper chromatography, and thin-layer chromatography. However, these chromatographic techniques were inadequate for quantification of compounds and resolution between similar compounds. During this time, pressure liquid chromatography began to be used to decrease flow through time, thus reducing purification times of compounds being isolated by column chromatography. However, flow rates were inconsistent, and the question of whether it was better to have constant flow rate or constant pressure was debated. (Analytical Chem. vol 62, no. 19, oct 1 1990).
High pressure liquid chromatography was developed in the mid-1970’s and quickly HPLCimproved with the development of column packing materials and the additional convenience of on-line detectors. In the late 1970’s, new methods including reverse phase liquid chromatography allowed for improved separation between very similar compounds.

By the 1980’s HPLC was commonly used for the separation of chemical compounds. New techniques improved separation, identification, purification and quantification far above the previous techniques. Computers and automation added to the convenience of HPLC. Improvements in type of columns and thus reproducibility were made as such terms as micro-column, affinity columns, and Fast HPLC began to immerge.

The past decade has seen a vast undertaking in the development of the micro-columns, and other specialized columns. The dimensions of the typical HPLC column are: XXX mm in length with an internal diameter between 3-5 mm. The usual diameter of micro-columns, or capillary columns, ranges from 3 µm to 200 µm. Fast HPLC utilizes a column that is shorter than the typical column, with a length of about 3 mm long, and they are packed with smaller particles.
Currently, one has the option of considering over x# types of columns for the separation of compounds, as well as a variety of detectors to interface with the HPLC in order to get optimal analysis of the compound. We hope this review will provide a reference which all levels of HPLC users will be able to find quick answers to their HPLC problems.
Although HPLC is widely considered to be a technique mainly for biotechnological, biomedical, and biochemical research as well as for the pharmaceutical industry, these fields currently comprise only about 50% of HPLC users.(Analytical Chem. vol 62, no. 19, oct 1 1990). Currently HPLC is used by a variety of fields including cosmetics, energy, food, and environmental industries.

Read Full Post »

تجزیه کیفی مواد آلی به روش ذوب قلیایی جهت تشخیص ازت، گوگرد و هالوژنها :
 
 برای تشخیص این عناصر در ترکیبات آلی ابتدا باید آنها را به ترکیبات معدنی یونیزه تبدیل کرد سپس شناسایی نمود. این تبدیل ممکن است به روشهای مختلف صورت گیرد ولی بهترین روش ذوب ترکیبات با فلز سدیم است. در این روش سیانید سدیم (NaCN)، سولفید سدیم (Na2S) و هالید سدیم (NaX) تشکیل میشود که به آسانی قابل تشخیص هستند.  

ترکیب آلی (1)
معمولا سدیم به مقدار اضافی به کار برده میشود. در غیر اینصورت اگر گوگرد و نیتروژن هردو وجود داشته باشند، احتمالا تیوسیانات سدیم (NaSCN) تشکیل میشود. در این صورت در تشخیص نیتروژن به جای آبی پروس رنگ قرمز مشاهده میشود زیرا بجای یون (CN-)، یون (SCN-) خواهیم داشت. اما با سدیم اضافی تیوسیانات تشکیل شده تجزیه میشود و جواب درست به دست می آید


به مخلوط حاصل آب اضافه کرده مخلوط قلیایی را صاف نموده و سپس به آن (FeSO4) اضافه کنید در این صورت فروسیانید سدیم تشکیل میشود.
 
وقتی محلولهای قلیایی نمکهای فروی بالا جوشانده میشود بر اثر اکسیژن هوا کمی یون فریک تشکیل میشود. (بر اثر سولفوریک اسید رقیق هیدروکسیدهای فرو و فریک تشکیل شده حل میشوند) فروسیانیدها با نمک فریک تشکیل فروسیانید فریک (آبی پروس) میدهند.
 
برای اسیدی کردن محیط نباید از (HCl) استفاده کرد زیرا به علت تشکیل (FeCl6) رنگ زرد در محیط ایجاد میشود و به جای آبی پروس رنگ سبز ظاهر میشود. به همین دلیل کلرید فریک نیز نباید اضافه شود. همانطوری که قبلا ذکر شده است بر اثر اکسیداسیون به وسیله هوا در محیطهای قلیایی گرم به مقدار کافی یونهای فریک تشکیل میشود بنابراین نیازی به افزایش یون فریک نیست، افزایش مقدار کمی محلول رقیق فلئورید پتاسیم ممکن است به تشکیل آبی پروس در محلول که به آسانی قابل صاف شدن است کمک نماید (Fe3+ با F- تولید FeF63- میکند که پایدار است و باعث خارج شدن Fe3+ از محیط عمل میشود).
گوگرد به صورت یون سولفید را میتوان به وسیله استات سرب و استیک اسید و یا به و سیله پلمبیت سدیم (محلول قلیایی استات سرب) به صورت رسوب سولفید سرب (PbS) سیاه رنگ تشخیص داد.

برای تشخیص یونهای هالوژن (Cl, Br, I) از اثر محلول نیترات نقره در محیط اسید نیتریکی استفاده میشود در این صورت هالید نقره به صورت رسوب حاصل میشود.

Read Full Post »

چدن

 

چدناطلاعات کلی
چدن (cast iron) ، آلیاژی از آهن- کربن و سیلیسیم است که همواره محتوی عناصری در حد جزئی (کمتر از ۰.۱ درصد) و غالبا عناصر آلیاژی (بیشتر از ۰.۱ درصد) بوده و به حالت ریختگی یا پس از عملیات حرارتی به کار برده می‌شود. عناصر آلیاژی برای بهبود کیفیت چدن برای مصارف ویژه به آن افزوده می‌شود. آلیاژهای چدن در کارهای مهندسی که در آنها چدن معمولی ناپایدار است به کار می‌روند. اساسا خواص مکانیکی چدن به زمینه ساختاری آن بستگی دارد و مهمترین زمینه ساختار چدن‌ها عبارتند از: فریتی ، پرلیتی ، بینیتی و آستینتی. انتخاب نوع چدن و ترکیب آن براساس خواص و کاربردهای ویژه مربوطه تعیین می‌شود.
 
طبفه‌بندی چدن‌ها
چدن ها به دو گروه اصلی طبقه‌بندی می‌شوند، آلیاژهایی برای مقاصد عمومی که موارد استعمال آنها در کاربردهای عمده مهندسی است و آلیاژهای با منظور و مقاصد ویژه از جمله چدنهای سفید و آلیاژی که برای مقاومت در برابر سایش ، خوردگی و مقاوم در برابر حرارت بالا مورد استفاده قرار می‌گیرند.
 
▪  ( چدن های معمولی ) : 
این چدن ها چزو بزرگترین گروه آلیاژهای ریختگی بوده و براساس شکل گرافیت به انواع زیر تقسیم می‌شوند:
 
چدن های خاکستری ورقه ای یا لایه ای: چدن های خاکستری جزو مهمترین چدن های مهندسی هستند که کاربردی زیاد دارند نام این چدن ها از خصوصیات رنگ خاکستری سطح مقطع شکست آن و شکل گرافیت مشتق می‌شود.خواص چدن های خاکستری به اندازه ، مقدار و نحوه توزیع گرافیت‌ها و ساختار زمینه بستگی دارد. خود این‌ها نیز به کربن و سیلیسیم (C.E.V=%C+%⅓Si+%⅓P) و همچنین روی مقادیر جزئی عناصر ، افزودنی‌های آلیاژی ، متغیرهای فرایندی مانند، روش ذوب ، عمل جوانه زنی و سرعت خنک شدن بستگی پیدا می‌کنند. اما به طور کلی این چدن ها ضریب هدایت گرمایی بالایی داشته، مدول الاستیستیه و قابلیت تحمل شوکهای حرارتی کمی دارند و قطعات تولیدی از این چدن ها به سهولت ماشینکاری و سطح تمام شده ماشینکاری آنها نیز مقاوم در برابر سایش از نوع لغزشی است. این خواص آنها را برای ریختگی هایی که در معرض تنش‌های حرارتی محلی با تکرار تنشها هستند، مناسب می‌سازد. افزایش میزان فریت در ساختار باعث استحکام مکانیکی خواهد شد. این نوع حساس بودن به مقاطع نازک و کلفت در قطعات چدنی بدنه موتورها مشاهده می شود دیواره نازک و لاغر سیلندر دارای زمینه‌ای فریتی و قسمت ضخیم نشیمنگاه یا تاقان‌ها زمینه‌ای با پرلیت زیاد را پیدا می‌کند. همچنین در ساخت ماشین آلات عمومی ، کمپرسورهای سبک و سنگین ، قالب‌ها ، میل لنگ‌ها ، شیر فلکه‌هاو اتصالات لوله‌ها و غیره از چدنهای خاکستری استفاده می‌شود. 

چدن های مالیبل یا چکش خوار: چدن های چکش خوار با دیگر چدن ها به واسطه ریخته گری آنها نخست به صورت چدن سفید فرق می‌کنند. ساختار آنها مرکب از کاربیدهای شبه پایدار در یک زمینه‌ای پرلیتی است بازپخت در دمای بالا که توسط عملیات حرارتی مناسب دنبال می‌شود باعث تولید ساختاری نهایی از توده متراکم خوشه‌های گرافیت در زمینه فریتی یا پرلیتی بسته به ترکیب شیمیایی و عملیات حرارتی می‌شود. ترکیب به کار برده شده براساس نیازهای اقتصادی ، نحوه باز پخت خوب و امکان جذب و امکان تولید ریخته‌گری انتخاب می‌شود. مثلا بالا رفتن Si بازپخت را جلو انداخته و موجب عملیات حرارتی خوب و سریعی با سیلکی کوتاه می‌شود و در ضمن مقاومت مکانیکی را نیز اصلاح می‌نماید. تاثیر عناصر به مقدار بسیار کم در این چدن ها دست آورد دیگری در این زمینه هستند. Te و Bi تشکیل چدن سفید در حالت انجماد را ترقی داده، B و Al موجب اصلاح قابلیت بازپخت و توام با افزایش تعداد خوشه‌های گرافیت می‌شود میزان Mn موجود و نسبت Mn/S برای آسان کردن عمل بازپخت می‌بایستی کنترل گردد. عناصری از جمله Cu و Ni و Mo را ممکن است برای بدست آوردن مقاومت بالاتر یا افزایش مقاومت به سایش و خوردگی به چدن افزود. دلیل اساسی برای انتخاب چدن های چکش خوار قیمت تمام شده پایین و ماشینکاری راحت و ساده آنهاست. کاربردهای آنها در قطعات اتومبیل قطعات کشاورزی ، اتصالات لوله ها ، اتصالات الکتریکی و قطعات مورد استفاده در صنایع معدنی است. 

چدن های گرافیت کروی یا نشکن: این چدن در سال ۱۹۴۸ در فیلادلفیای آمریکا در کنگره جامعه ریخته گران معرفی شد. توسعه سریع آن در طی دهه ۱۹۵۰ آغاز و مصرف آن در طی سال های ۱۹۶۰ روبه افزایش نهاده و تولید آن با وجود افت در تولید چدن ها پایین نیامده است. شاخصی از ترکیب شیمیایی این چدن به صورت کربن ۳.۷% ، سیلیسیم ۲.۵% ، منگنز۰.۳% ، گوگرد ۰.۰۱% ، فسفر ۰.۰۱% و منیزیم ۰.۰۴% است. وجود منیزیم این چدن را از چدن خاکستری متمایز می‌سازد. برای تولید چدن گرافیت کروی از منیزیم و سریم استفاده می‌شود که از نظر اقتصادی منیزیم مناسب و قابل قبول است. جهت اصلاح و بازیابی بهتر منیزیم برخی از اضافه شونده‌هایی از عناصر دیگر با آن آلیاژ می‌شوند و این باعث کاهش مصرف منیزیم و تعدیل کننده آن است. منیزیم ، اکسیژن و گوگرد زدا است. نتیجتا منیزیم وقتی خواهد توانست شکل گرافیتها را به سمت کروی شدن هدایت کند که میزان اکسیژن و گوگرد کم باشند. اکسیژن‌زداهایی مثل کربن و سیلیسیم موجود در چدن مایع این اطمینان را می‌دهند که باعث کاهش اکسیژن شوند ولی فرآیند گوگردزدایی اغلب برای پایین آوردن مقدار گوگرد لازم است. از کاربردهای این چدن ها در خودروسازی و صنایع وابسته به آن مثلا در تولید مفصل‌های فرمان و دیسک ترمزها ، در قطعات تحت فشار در درجه حرارت های بالا مثل شیر فلکه‌ها و اتصالات برای طرحهای بخار و شیمیایی غلتکهای خشک‌کن نورد کاغذ ، در تجهیزات الکتریکی کشتی‌ها ، بدنه موتور ، پمپ‌ها و غیره است. 

چدن های گرافیت فشرده یا کرمی شکل: این چدن شبیه خاکستری است با این تفاوت که شکل گرافیت‌ها به صورت کروی کاذب ، گرافیت تکه‌ای با درجه بالا و از نظر جنس در ردیف نیمه نشکن قرار دارد. می‌توان گفت یک نوع چدنی با گرافیت کروی است که کره‌های گرافیت کامل نشده‌اند یا یک نوع چدن گرافیت لایه‌ای است که نوک گرافیت گرد شده و به صورت کرمی شکل درآمده‌اند. ایت چدن ها اخیرا از نظر تجارتی جای خود را در محدوده خواص مکانیکی بین چدن های نشکن و خاکستری باز کرده است.
ترکیب آلیاژ موجود تجارتی که برای تولید چدن گرافیت فشرده استفاده می‌شود عبارت است از: Mg%۴-۵ ،Ti%۸.۵-۱۰.۵ ، Ca% ۴-۵.۵ ، Al%۱-۱.۵ ، Ce %۰.۲-۰.۵ ،Si%۴۸-۵۲ و بقیه Fe. چدن گرافیت فشرده در مقایسه با چدن خاکستری از مقاومت به کشش ، صلبیت و انعطاف‌پذیری ، عمر خستگی ، مقاومت به ضربه و خواص مقاومت در دمای بالا و برتری بازمینه‌ای یکسان برخوردار است و از نظر قابلیت ماشینکاری ، هدایت حرارتی نسبت به چدن های کروی بهتر هستند. از نظر مقاومت به شکاف و ترک خوردگی برتر از سایر چدن ها است. در هر حال ترکیبی از خواص مکانیکی و فیزیکی مناسب ، این چدن ها را به عنوان انتخاب ایده آلی جهت موارد استعمال گوناگون مطرح می‌سازد. مقاومت بالا در مقابل ترک‌خوردگی آنها را برای قالبهای شمش‌ریزی مناسب می‌سازد. نشان دادن خصوصیاتی مطلوب در دماهای بالا در این چدن ها باعث کاربرد آنها برای قطعاتی از جمله سر سیلندرها ، منیفلدهای دود ، دیسکهای ترمز ، دیسکها و رینگهای پیستون شده است. 

چدن های سفید و آلیاژی مخصوص
کربن چدن سفید به صورت بلور سمانتیت (کربید آهن ، Fe۳C) می‌باشد که از سرد کردن سریع مذاب حاصل می‌شود و این چدن ها به آلیاژهای عاری از گرافیت و گرافیت‌دار تقسیم می‌شوند و به صورتهای مقاوم به خوردگی ، دمای بالا، سایش و فرسایش می‌باشند.
▪ * چدن های بدون گرافیت: شامل سه نوع زیر می باشد:
ـ چدن سفید پرلیتی: ساختار این چدنها از کاربیدهای یکنواخت برجسته و توپر M۳C در یک زمینه پرلیتی تشکیل شده است. این چدنها مقاوم در برابر سایش هستند و هنوز هم کاربرد داشته ولی بی‌نهایت شکننده هستند لذا توسط آلیاژهای پرطاقت دیگری از چدن های سفید آلیاژی جایگزین گشته‌اند. 

ـ چدن سفید مارتنزیتی (نیکل- سخت): نخستین چدن های آلیاژی که توسعه یافتند آلیاژهای نیکل- سخت بودند. این آلیاژها به طور نسبی قیمت تمام شده کمتری داشته و ذوب آنها در کوره کوپل تهیه شده و چدن های سفید مارتنزیتی دارای نیکل هستند. Ni به عنوان افزایش قابلیت سختی پذیری برای اطمینان از استحاله آستنیتی به مارتنزیتی در طی مرحله عملیات حرارتی به آن افزوده می‌شود. این جدن ها حاوی Cr نیز به دلیل افزایش سختی کاربید یوتکتیک هستند. این چدنها دارای یک ساختار یوتکتیکی تقریبا نیمه منظمی با کاربیدهای یکنواخت برجسته و یکپاره M۳C هستند که بیشترین فاز را در یوتکتیک دارند و این چدنها مقاوم در برابر سایش هستند. 

ـ چدن سفید پرکرم: چدن های سفید با Cr زیاد ترکیبی از خصوصیات مقاومت در برابر خوردگی ، حرارت و سایش را دارا هستند این چدنها مقاومت عالی به رشد و اکسیداسیون در دمای بالا داشته و از نظر قیمت نیز از فولادهای ضد زنگ ارزان تر بوده و درجاهایی که در معرض ضربه و یا بازهای اعمالی زیادی نیستند به کار برده می‌شوند این چدنها در سه طبقه زیر قرار می‌گیرند:
۱) چدنهای مارتنزیتی با Cr %۱۲-۲۸
۲) چدنهای فریتی با ۳۴-۳۰% Cr
۳) چدنهای آستنیتی با ۳۰-۱۵%Cr و ۱۵-۱۰% Niبرای پایداری زمینه آستنیتی در دمای پایین.
طبقه بندی این چدنها براساس دمای کار ، عمر کارکرد در تنش های اعمالی و عوامل اقتصادی است. کاربرد این چدنها در لوله‌های رکوپراتو ، میله ، سینی ، جعبه در کوره‌های زینتر و قطعات مختلف کوره‌ها، قالب‌های ساخت بطری شیشه و کاسه نمدهای فلکه‌ها است. 

*چدن های گرافیت دار:
ـ چدن های آستنیتی: شامل دو نوع (نیکل- مقاوم) و نیکروسیلال Ni-Si ، که هر دو نوع ترکیبی از خصوصیات مقاومت در برابر حرارت و خوردگی را دارا هستند. اگرچه چدن های غیر آلیاژی به طور کلی مقاوم به خوردگی بویژه در محیط های قلیایی هستند، این چدنها به صورت برجسته‌ای مقاوم به خوردگی در محیط هایی مناسب و مختص خودشان هستند. چدن های نیکل مقاوم آستنیتی با گرافیت لایه‌ای که اخیرا عرضه شده‌اند از خواص مکانیکی برتری برخوردار بوده ولی خیلی گران هستند. غلظت نیکل و کرم در آنها بسته به طبیعت محیط خورنده شان تغییر می‌کند. مهمترین کاربردها شامل پمپهای دنده‌ای حمل اسید سولفوریک، پمپ خلا و شیرهایی که در آب دریا مصرف می‌شوند، قطعات مورد استفاده در سیستم‌های بخار و جابه‌جایی محلول‌های آمونیاکی، سود و نیز برای پمپاژ و جابجایی نفت خام اسیدی در صنایع نفت هستند. 

ـ چدن های فریتی: شامل دو نوع زیر می‌باشد: چدن سفید ۵% سیلیسیم در سیلال که مقاوم در برابر حرارت می‌باشد و نوع دیگر چدن پرسیلیسیم (۱۵%) که از مقاومتی عالی به خوردگی در محیطهای اسیدی مثل اسید نیتریک و سولفوریک در تمام دماها و همه غلظتها برخوردارند. اما برخلاف چدن های نیکل- مقاوم ، عیب آن ، ترد بودن است که تنها با سنگ‌زنی می‌توان ماشینکاری نمود. مقاومت به خوردگی آنها در برابر اسیدهای هیدروکلریک و هیدروفلوریک ضعیف است. جهت مقاوم سازی به خوردگی در اسید هیدروکلریک می‌توان با افزودن Si تا ۱۸-۱۶% ، افزودن Cr%۵-۳ یا Mo %۴-۳ به آلیاژ پایه ، اقدام نمود. 

ـ چدن های سوزنی: در این چدنها Al به طور متناسبی جانشین Si در غلظت های کم می‌گردد. چدن های آلیاژهای Alدار تجارتی در دو طبقه بندی یکی آلیاژهای تا Al %۶ و دیگری Al%۱۸-۲۵ قرار می‌گیرند. Al پتانسیل گرافیته‌شدگی را در هر دوی محدوده‌های ترکیبی ذکر شده حفظ کرده و لذا پس از انجماد چدن خاکستری بدست می‌آید. این آلیاژ به صورت چدنهای گرافیت لایه‌ای ، فشرده و کروی تولید می‌شوند. مزایای ملاحظه شده شامل استحکام به کشش بالا ، شوک حرارتی و تمایل به گرافیته شدن و سفیدی کم می‌باشند که قادر می‌سازند قطعات ریختگی با مقاطع نازک‌تر را تولید کرد. چدن های با Al کم مقاومت خوبی به پوسته پوسته شدن نشان داده و قابلیت ماشینکاری مناسبی را نیز دارا هستند. محل های پیشنهادی جهت کاربرد آنها منیفلدهای دود ، بدنه توربوشارژرها ، روتورهای دیسک ترمز، کاسه ترمزها ، برش سیلندرها، میل بادامکها و رینگهای پیستون هستند. وجود Al در کنار Si در این نوع چدنها باعث ارائه خواص مکانیکی خوب توام با مقاومت به پوسته‌شدگی در دماهای بالا می‌شود. این آلیاژها مستعد به تخلخل‌های گازی هستند. آلومینیوم حل شده در مذاب می توان با رطوبت یا هیدروکربنهای موجود در قالب ترکیب شده و هیدروژن آزاد تولید کند. این هیدروژن آزاد قابل حل در فلز مذاب بوده و باعث به وجود آوردن مک‌های سوزنی شکل در انجماد می‌شود.

Read Full Post »

در این بخش نحوه تهیه شناساگرهای معمول در آزمایشگاههای شیمی را به ترتیب حروف الفبا می توانید بیابید. همچنین این نکته نیز قابل ذکر است که برخی شناساگرها برای تیتراسیون EDTA استفاده میشوند و برخی دیگر برای تیتراسیونهای Redox و برخی تیتراسیونهای برجذب. که در داخل پرانتز پس از نام شناساگر به آن اشاره شده است.

A

Amido black 10 B (redox)
dissolve 0.2 g in 100 ml of water
color change = yellowish-brown to blue
Alizarin
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 95% ethanol.
pH =10.1 – 12.1; color change = red to purple
Alizarin yellow
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =10.0 – 12.1; color change = light yellow to brownish yellow
Alizarin sulphonic acid Na salt
Dissolve 0.1g. in 100 ml. water or in 100 ml 1:1 ethanol and water.
pH =4.3 – 6.3; color change = yellow to violet
Alkali blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 95% ethanol.
pH =9.4 – 14.0; color change = violet to pink

B

2.2’Bipyridin (iron(II) complex (redox)
dissolve 0.695 g of FeSO4.7H2O and 1.171 g of 2.2′-bipyridin in 100 ml of water
color change = pale blue to red
Brillant cresyl blue (redox)
dissolve 0.5 g in 100 ml of water or ethanol (96 %)
color change = blue to colorless
Brilliant green
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =0.0 – 2.6; color change = yellow to green
Bromochlorophenol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.69 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =3.0 – 4.6; color change = yellow to blue-violet
Bromocresol green
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.58 ml of 0.1Msodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =3.8 – 5.4; color change = yellow to blue
Bromocresol purple
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.4g in 0.74 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =5.2 – 6.8; color change = yellow to purple
Bromophenol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.6 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =3.0 – 4.6; color change = yellow to blue-violet
Bromophenol red
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.94 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =5.2 – 6.8; color change = orange yellow to purple
Bromothymol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol.
Bromo-oxylenol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 95% ethanol.
pH =5.7 – 7.5; color change = orange yellow to blue

C

Cacotheline
saturated
color change = yellow to red-violet
Calcon or Solochrome Dark Blue (metal-ion EDTA)
sodium 1-(2- hydroxy-1-naphthylazo)-2-naphthol-4-sulphonate, Colour I ndex No.202; also called Eriochrome Blue Black R.
Dissolve 0.2g of the dyestuff in 50ml. of methanol.
The colour change is from pink to pure blue.
Calmagite
1-(1-hydroxy-4-methyl-2-phenylazo)-2-naphthol-4-sulphonic acid (IX) (metal-ion EDTA)
Can be substituted for Eriochrome Black T without change in the experimental procedures for calcium and magnesium.It has same colour change, which is clearer and sharper, and aqueous solutions of the indicator are almost stable indefinitely.
Dissolve 0.05g of calmagiite in 100ml. of water. The indicator is stable for at least 12 months when stored in a polythene bottle and in the dark.
Chlorophenol red
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.94 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =4.8 – 6.4; color change = yellow to purple
Congo red
Dissolve 0.2g. in 100 ml. of water.
pH =3.0 – 5.2; color change = blue to orange-yellow
Cresol purple
Dissolve 0.04g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.86 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =7.4 – 9.0; color change = yellow to purple
Cresol red
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 50% ethanol, or dissolve 0.04g in 1.05 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =7.0 – 8.8; color change = yellow to purple
Cresol red
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 1.05 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =0.2 – 1.8; color change = red to yellow
m-Cresol purple
Dissolve 0.04g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 1.05 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =1.2 – 2.8; color change = red to yellow
Crystal violet
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 70% ethanol.
pH =0.8 – 2.6; color change = yellow to blue-violet

D

Dibromopyrogallol sulphone phthalein (VIII) (metal-ion EDTA) or Bromopyrogallol Red
Dissolve 0.05g of the reagent in 100ml. of 50% ethanol.
The indicator is coloured orange-yellow in strongly acid solutions,; claret red in nearly neutral solutions; and violet to blue in basic solutions.
Dichlorofluorescein: (adsorption)
Dissolve 0.1g in 60 – 70 % ethanol, or
Dissolve 0.1g of dichlorofluoroceinate in 100ml water.
2.6-Dichlorophenolin-dophenol sodiumsalt (dihydrate) (redox)
dissolve 0.02 g in 100 ml of water
color change = blue to colorless
Di-iododimethylfluorescein:
(adsorption) Dissolve 1g in 70 5 ethanol.
4-(Dimethylamino) azobenzene
Dissolve 0.1 to 1.5 g. in 100 ml. of 90% ethanol.
pH =2.9 – 4.0; color change = red to yellow-orange
3.3′-Dimethylnahthidine(4.4′-Diamino-3.3-dimethyl-1.1′-binaphthaline) (redox)
dissolve 1.0 g in 100 ml of glacial acetic acid
color change = purple-red to colorless
N,N-Dimethyl-1.4-phenylenediammonium dichloride (redox)
dissolve 0.02 g in 100 ml of water
color change = dark-blue to colorless
2,5-Dinitrophenol
Dissolve 0.05 to 0.1g. in 100 ml. of 70% ethanol.
pH =4.0 – 5.8; color change = colorless to yellow
2,4-Dinitrophenol
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 70% ethanol.
pH =2.8 – 4.7; color change = colorless to yellow
Diphenylamine:
Dissolve 1g in 100 ml conc. H2SO4
color change = blue-violet to colorless
Diphenylamine-4-sulfonic acid barium salt (redox)
Dissolve 0.2g in 100 ml water
color change = red-violet to colorless
Diphenylamine-p-sulphonic acid (Na salt):
(redox) Dissolve 0.2g in 100 ml water.
Diphenylbenzidine:
(redox) Dissolve 1g in 100 ml conc.H2SO4
color change = violet to colorless
Diphenylcarbazide: (adsorption)
Dissolve 0.1g in 100 ml ethanol.
Diphenylcarbazone: (adsorption)
Dissolve 0.1g in 100 ml ethanol or iso-propyl alcohol.

E

Eosin bluish
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =1.4 – 2.4; color change = colorless to pink fluorescence
Eosin: (adsorption)
Dssolve 0.1g in 100ml 70 % ethanol, or 0.1g of the sodium salt in 100 ml water.
Eosin yellowish
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =0.0 – 3.0; color change = yellow to green fluorescence
Epsilon blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =11.6 – 13.0; color change = orange to violet
Eriochrome Bkack T (metal-ion EDTA)
Sodium 1-(1-hydroxy-2-naphthalyzo)-6-nitro-2-naphthol-4-sulphonate (1); also known as Solochrome Black T or WDFA or No. 2 in the Colour Index. Not recommended for titration of solutions more acidic than Ph 6.5.
Dissolve 0.2 g of the dyestuff in 15ml. of ethanolamine and add 5ml of absolute ethanol to reduce the viscosity; the reagent is stable for several months.
A 0.4% solution of the pure dye in methanol may last for about a month.
Colour change is from blue to red.
Eriochrome Red B
sodium salt of 4-(2-hydroxy-4-sulpho-1-naphthylazo)-3-methyl-1-phenyl-2-pyrazolin-5-one (IX)—a pyrazolone azo-B-naphthol dyestuff. (metal-ion EDTA)
Dissolve 0.1g of the dyestuff in 50ml, ethanol. It is stable indefinitely.
The colour change from pink to pale yellow is almost instantaneous at about 80oC.
Erythrosin B
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =0.0 – 3.6; color change = orange to red

F G H I J K L

Fast Sulphon Black F (metal ion EDTA)
Sodium salt of 1-hydrovy-8-(2-hydroxynaphthylazo)-2-(solphonaphtylazo)-3,6-disulphonic acid (V)
The indicator solution is 0.5% solution in water.
Specific colour change for copper is from magenta to pale blue to bright green.
Ferric indicator: (adsorption)
Use a saturated Ammonium Ferric sulphate soln. (~ 40%), add a few drops of 6M nitric acid, and use 1 ml for each titration.
Ferroin: (redox)
Make a 0.025M in water. or Dissolve 0.7g FeSO4.7H2O and 1.5g 1,10 o-phenanthroline in 100 ml water. color change = blue to orange-red
Fluorescein: (adsorption)
Dissolve 0.2g in 100 ml 70 % alcohol, or
Dissolve 0.2g of sodium fluorocienate in 100 ml water.
HHSNNA (metal-ion EDTA)
See Patton and Reeder’s
Indigo carmine
Dissolve 0.25g. in 100 ml. of 50% ethanol, or dissolve 1g in 100ml of water.
pH =11.5 – 13.0; color change = blue to yellow
Indigo carmine (Indigo disulfonate disodium salt) (redox)
Dissolve 0.5g in 100 ml water
color change = blue to yellowish
Litmus
Dissolve 4g. in 100 ml. of water.
pH =5.0 – 8.0; color change = red to blue
Note on Litmus:You can purify the commercial litmus as follows: Digest 10g. of the litmus with 35ml.of rectified spirit on a water bath for about 1 hr and decant the alcohol.; repeat this process twice. Extract the residue several times with water and allow to stand for several days. Decant or siphon off the clear extract. This is of suitable concentration for most purposes.
Bromo-cresol purple or Bromo-thymol blue are excellent substitutes for litmus.
Azolitmin is the pure litmus colouring matter. Dissolve 0.1g. in 100ml of water.

M

Malachite green oxalate
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =0.0 – 2.0; color change = yellow to green-blue
N-Methlydiphenylamine-p-solphonic acid, (Na salt): (redox)
Dissolve 0.1g in 100 ml water.
Methylene blue (redox)
Dissolve 0.1 to 0.5g in 100 ml water
Methyl green
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of water.
pH =0.1 – 2.3; color change = yellow to blue
Methyl orange
Dissolve 0.05g. of the sodium salt in 100 mls. of water, add 8 mls..of 0.1M hydrochloric acid, and filter if necessary, or
Dissolve 0.05g. of the free acid in 100 ml. water, and filter the solution if a precipitate forms.
pH =3.1 – 4.4; color change is pink/red towards yellow-orange
Screened methyl orange
Dissolve 1g. of methyl orange and 1.4g. of xylene cyanol FF in 200ml. water and make up to 500 ml. vol. with ethanol. The purpose of a screened or mixed indicator is to produce a more pronounced colour change at the end point. These types of indicators consist of either a mixture of two indicators or a mixture of an indicator and an inert dye. It changes colour at pH 3.8 — 4.1 from violet to green.
Methyl red
Dissolve 0.1g. of the Na salt in 100ml. of water, or dissolve in 30ml. of alcohol and dilute to 100ml. vol. with water.
pH =4.4 – 6.2; color change = red to yellow-orange
Methyl violet
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol.
pH =0.1 – 2.7; color change = yellow to violet
Methyl yellow Dissolve 0.1g. of the indicator in 100 ml of alcohol.
Mixed indicator
Dissolve 0.2g of methyl red and 0.1g of methyl blue or bromocresol green in 100 ml 95% ethanol
pH =4.3 – 5.2; color change = green to pink(ph 4.5)
Murexide (metal-ion EDTA)
This is the Ammonium salt of purpuric acid.
Suspend 0.5g of the powdered dyestuff in water, shake thoroughly and allow to settle. The saturated supernatant is used as the indicator.
The colour change is towards a blue endpoint.

N

1-Naphtolphthalein
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 95% ethanol.
pH =7.1 – 8.3; color change = brownish to blue-green
Neutral red
Dissolve 0.3g. in 100 ml. of 70% ethanol.
pH =6.8 – 8.0; color change = blue-red to orange-yellow
Neutral red (redox)
Dissolve 0.5g in 100 ml of 95% ethanol
color change = violet-red to colorless
Nile blue (sulphate) (redox)
Dissolve 0.1g in 100 ml water
color change = blue-red to colorless
3-Nitrophenol
Dissolve 0.3g. in 100 ml. of 95% ethanol, or 0.08 g in 100 ml water.
pH =6.6 – 8.6; color change = colorless to yellow-orange
4-Nitrophenol
Dissolve 0.2g. in 100 ml. of 95% ethanol, or 0.08g in 100 ml water.
pH =5.4 – 6.8; color change = yellow to violet

O P

Patton and Reeders indicator (metal-ion EDTA)
2-hydroxy-1-(2-hydroxy-4-sulpho-1-naphthylazo)-3-naphthoic acid (111)
Also known by the abbreviated name HHSNNA.
The dyestuff is thoroughly mixed with 100 times its weight of sodium sulphate, and 1g of this mix is used for each titration.
Used in the direct titration of calcium, particularly in the presence of magnesium, pH range 12-14.
A sharp colour change is obtained from wine red to pure blue.Phenolphthalein
Dissolve 0.5 g. of the reagent in 50ml.of alcohol and add 50ml of water with stirring. Filter if a precipitate forms or
Dissolve 1g. of the dry indicator in 80 mls.ethylene glycol monoethyl ether (cellosolve) b.p.135oC, and dilute to 100ml. with distilled water.: the loss by evaporation is less by this preparation.
Phenolphetalein
Dissolve 1g. in 100 ml. of Ethanol.
Phenol red
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 1.13 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml.
pH =6.4 – 8.2; color change = yellow to red-violet
Pentamethoxytriphenyl carbinol
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 95% ethanol
pH =1.2 – 3.2; color change = red to colorless
1.10-Phenanthroline (monohydrate) (redox)
Dissolve 0.695 g of FeSO4 x 7H2O and 1.487 g of 1.10-Phenanthroline in 100 ml of water
color change = pale-blue to red
N-Phenylanthranilic acid: (redox)
Dissolve 0.1 g in 5 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
color change = purple-red to colorless
Picric acid
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 20% ethanol
pH =0.2 – 1.0; color change = colorlass to yellow
Pyrocatechol Violet
Pyrocatechol sulphone phthalein (VII); Catechol violet. (metal-ion EDTA)
Dissolve 0.1g of the dyestuyy in 100ml.of water. This solution is stable for several weeks.
Colour change is progressive, from yellow yo blue to green.

Q R S

Quinaldine red
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 60% ethanol
pH =1.4 – 3.2; color change = colorless to pink
Rhodamine: (adsorption)
Dissolve 0.05 g in 100 ml water.
Safranin (redox)
Dissolve 0.5g in 100 ml water
color change = blue-violet(acidic),brown (alkaline) to colorless

T

4,5,6,7-Tetrabromo-phenolphthalein
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 95% ethanol
pH =7.0 – 8.0; color change = colorless to purple
2.2′:6.2″-Terpyridine (iron(II) complex) (redox)
Dissolve 0.232 g FeSO4 x 7H2O and 0.389 g of 2.2′:6.2-terpyridine in 100 ml of water
color change = pale-blue to red
Tertrazine: (redox)
Dissolve 0.5g in water and use 4 drops per titration.
Thionine (redox)
Dissolve 0.5g in 100 ml of 95% ethanol
color change = violet to colorless
Titan yellow
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 20% ethanol
pH =12.0 – 13.0; color change = yellow to red
Thymol blue
Dissolve 0.04g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.86 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =8.0 – 9.6; color change = yellow to blue
Thymol blue
Dissolve 0.04g. in 100 ml. of 20% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.86 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =1.2 – 2.8; color change = red to yellow
Thymolphthalein
Dissolve 0.1 g in 100 ml of 50% ethanol
pH =9.3 – 10.5; color change = yellow to red
Thymolphthalexone
Thymolphthalein complexone (metal-ion EDTA)
3,3-bis-[n,n-(carboxymethyl)aminomethyl] thymolphthalein (X)
Prepare a 0.5% solution in ethanol.alternatively, a finely ground mixture 1:100 with AR potassium nitrate may be used.
Blue to colourless or slight pink in alkaline medium.
Tropaeolin O
Dissolve 0.1g. of the solid in 100 ml of water.
Tropaeolin OO
Dissolve 0.1g. of the solid in 100 ml of water.
Universal indicator
Dissolve 0.04g of methyl red, 0.02g of methyl orange, 0.02g of phenolphthalein, 0.10g of thymol blue and 0.08g of bromothymol blue in 100 ml of 95% ethanol. Color change is red-orange-yellow-green (ph 7) –blue-indigo-violet.

U V W X Y Z

Variamine Blue B (metal-ion EDTA)
4-methoxy-4-amino-diphenylamine
The indicator solution is a 1% solution of the base in water. Ferric complex with EDTA – sharp change in redox potential – colourless to violet blue complex.
Variamine blue salt B (redox)
Dissolve 1.0 g in 100 ml of water or grind with sodium chloride or sodium sulfate anhydrous trituration
color change = blue-violet(acidic),yellow (alkaline) to colorless
p-Xylenol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 50% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.98 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =1.2 – 2.8; color change = red to yellow
p-Xylenol blue
Dissolve 0.1g. in 100 ml. of 50% ethanol, or dissolve 0.04g in 0.98 ml of 0.1M sodium hydroxide and make up to 100 ml with water.
pH =8.0 – 9.6; color change = yellow to blue
 



چسب نشاسته يا Starch : مقدار 1 گرم از نشاسته را با 10 ميلي گرم يديد جيوه قرمز مخلوط كرده و در حداقل آب سرد حل كنيد تا حالت چسب مانند بخود بگيرد. بعد از آن 200 ميلي ليتر آب جوش به آن اضافه كرده و به مدت 1 دقيقه محلول را بجوشانيد و همزمان هم بزنيد سپس بگذاريد تا سرد شود. دقت كنيد كه هميشه از محلول رويي كه شفاف است استفاده كنيد. بهتر است چسب نشاسته هميشه تازه تهيه شود. اگر يديد جيوه قرمز نداشته باشيد زياد مشكلي بوجود نمي آورد. 

Read Full Post »

به دنبال ظهور و گستـــرش كاربري برنامه‎هاي رايانه‎اي در دهه 1950 و 60 به تدريج با گسترش و پيچيده شدن برنامه‎هاي مبتني بــر رايانه سازمانها دريافتند كه براي بهره گيري بهتر و دوختن قبايي مناسب از سيستم هاي اطلاعاتي به قواره اندامشان نيازمند برنامه‏ريزي و استفاده از روشهاي مدون و استاندارد توسعه آنهاست؛ بنابر اين, بحث متدولوژي‏هاي توسعه برنامه‎هاي اطلاعاتي مطرح شدند.
 به مــرور زمان با گسترش و پيچيده‏تر شدن برنامه‎هاي اطلاعاتي در سازمان‎ها به رويكرد جامع‎نگري در طراحي آنها احساس نياز شد؛ از اين رو, متدولوژي‎هاي سازمان‎نگر پا به عرصه وجود نهادند. متدولوژي‎هايي را كه براي توسعه اين روش‎ها وراي نيازمنديهاي بخشي از اهداف و نيازمندي‏هاي سطح بالاي سازمان يعني اهداف و استراتژي‎هاي كلان سازماني را نيز در نظر مي‏گرفتند.
به طور تقريبي در اوايل دهه 1990 ميلادي, با گسترش و رشد كاربري فناوري اطلاعات, بويژه با فراگير شدن اينترنت سازمانهاي خصوصي و دولتي در كشورهاي پيشرفته, بويژه در امريكا به ناگاه خود را با طیف وسيعي از كاربردهاي فناوري اطلاعات و پارادايم‏هاي جديدي از فعاليت‏هاي مبتني بر فناوري اطلاعات مواجه ديدند؛ ظهور و متداول شدن واژگاني جديد همچون دولت الكترونيك, خدمات الكترونيك, كسب و كار الكترونيك و … همگي فشارها و فرصت‏هاي فناوري (تكنولوژيك) اقتصادي و اجتماعي شديدي بر سازمانها و نهادها وارد مي آورد تا به سوي به كار گرفتن اين فناوري‎هاي نوين بشتابند.
از طرفي به كار گرفتن اين فناوري‎ها مستلزم سرمايه‎گذاري هنگفتي در اين زمينه بود كه انجام دادن آن, توجيه اقتصادي و فناوري اقتصادي كافي و برنامه هاي راهبردي را مي‎طلبيد. ضمن اينكه مسائلي نيز از قبيل نظام‎ها و تجهيزات موروثي, يكسان نبودن منابع موجود فناوري اطلاعات سازمانها, تفاوت و ناسازگاري ميان بستـــرهاي فناوري نظام‏هاي متعدد سازمان‎ها و دهها مشكل ديگر گريبانگير اين سازمان‎هاي مي‎شود. اين امر, بويژه براي نهادهاي دولتي كه براي تأمين مالي خويش به منابع دولتي متكي بودند, اهميت خاصي دارد. همچنين, در سال 1996 قانوني در كنگره امريكا به تصويب رسيد كه به قانون كلينگر – كوهن معروف شد و به موجب آن سازمان‎ها و نهادهاي دولتي ملزم شدند معماري فناوري اطلاعات سازمان خود را تدوين كنند. مجموع اين عوامل, اقدام براي تنظيم و تدوين شكل (شاكله) سازماني در زمينه فناوري اطلاعات را براي سازمانها بويژه دولتي در كشور ايالت متحده ايجاب مي‎كرد.

Read Full Post »

به اعتقاد بسياری از كارشناسان، مهمترين يا بهتر بگویيم باارزش ترين چيز روی رایانه «داده» كاربر است و شايد وجود همين اطلاعات است كه ضرورت استفاده از رایانه يا شبكه را توجيه می کند . سيستم های عامل و نرم افزارها را در بسياری از موارد و همزمان با بروز مشكل در سامانه می توان مجدد نصب کرد؛ ولی داده كاربر در نوع خود بیمانند است؛ و در صورت از دست دادن آن، امكان استفاده مجدد از آنها با مشكل اساسی مواجه و در برخی موارد عملا» غير ممكن خواهد بود.
برخی از داده های ذخيره شده روی رایانه ممكن است نسبت به ساير اطلاعات اهميت بيشتری داشته باشد؛ ضمن اينكه هرگز علاقه مند به از دست دادن آنها نیستیم، نبايد امكان استفاده از آنها برای كاربران غير مجاز نيز وجود داشته باشد. دستيابی به برخی از داده های مهم – نظير شماره كارت اعتباری و يا حساب بانكی – ممکن است در نهايت به سرقت هويت كاربران منجر گردد. مسائل اشاره شده صرفا» به كاربران شخصی محدود نیست و سازمانها و مؤسسات را نيز شامل می شود. هر سازمان دارای داده های مهم و حساسی است كه از دست دادن آنها ممکن است خسارات جبران ناپذيری را برای سازمان در پی داشته باشد.
برای حفاظت از اطلاعات، باید از راهکاری خاص تبعيت کرد كه – ضمن كاهش احتمال از دست دادن داده ها -‌ امكان استفاده از آنها در افراد غير مجاز نيز وجود نداشته باشد.
در ادامه، به برخی از روشهای متداول برای حفاظت از اطلاعات اشاره می کنیم:
*تهيه نسخه پشتیبان در اولين فرصت و به صورت مرتب: تهيه نسخه پشتیبان به طور مرتب و بر اساس راهکاری خاص ، يكی از اقدامات اساسی برای حفاظت از اطلاعات است. اطلاعاتی كه ممكن است به هر دليلی با مشكل مواجه و امكان استفاده از آنان وجود نداشته باشد. برای تهيه نسخه پشتیبان، می توان از امكانات موجود در ويندوز نظير برنامه nt نسخه پشتیبان استفاده کرد. با استفاده از ويزارد عرضه شده در این برنامه می توان بسرعت و بسادگی عمليات لازم به منظور تهيه نسخه پشتیبان يا برگرداندن اطلاعات نسخه پشتیبان گرفته شده را انجام داد. در صورت ضرورت، می توان تهيه نسخه پشتیبان از داده های مهم موجود روی سامانه را به صورت وظیفه تعريف و برای آن برنامه زمانبندی خاصی را در نظر گرفت .
برای تهيه نسخه پشتیبان ، می توان از نرم افزارهای متعدد ديگری نيز استفاده کرد كه امكانات بمراتب بيشتری را در مقايسه با برنامه عرضه شده در ويندوز در اختيار كاربران قرار می دهد. صرف نظر از اينكه از چه برنامه ای برای تهيه نسخه پشتیبان استفاده می گردد، بايد از اطلاعات نسخه پشتیبان گرفته شده بدقت حفاظت و آنها را در مكانهایی با ضريب ايمنی و حفاظتی بالا نگهداری كرد .
استفاده از مجوزهای امنيتی file-level و share-level :
 به منظور حفاظت از داده در مقابل دستيابی افراد غير مجاز ، اولين مرحله تنظيم مجوزها روی فايلها و پوشههای حاوی داده است. در صورتی كه بايد از داده به صورت مشترك در شبكه استفاده کرد، با تنظيم share permissions، می توان نحوه استفاده از آنها را قانونمند کرد. بدين منظور، می توان در ويندوز 2000 يا XP پس از انتخاب فايل و يا پوشه ، از طريق صفحه Properties، گزينه Sharing و در نهايت دكمه permission را انتخاب کرد . تنظيمات امنيتی اشاره شده در مورد كاربرانی كه به صورت محلی از سامانه حاوی اطلاعات حساس استفاده می کنند اعمال نخواهد شد.
در صورتی كه رایانه با كاربر ديگری به اشتراك گذاشته شده است، بايد از مجوزهای file-level استفاده کرد . به اين نوع از مجوزها مجوزهای NTFS نيز گفته می شود؛ زیرا استفاده از آنها صرفا» برای فايلها و پوشه های ذخيره شده روی پارتيشن هایی كه با سامانه فايل NTFS فرمت شده اند ممکن است. برای استفاده از مجوزهای یادشده، پس از انتخاب فايل و يا پوشه مورد نظر، می توان از طريق صفحه properties، گزينه Security tab را انتخاب و مجوزها را بر اساس سياست مورد نظر تنظيم کرد .
در هر دو مورد (مجوزهای file-level و share-level )، می توان مجوزها را برای user account و groups تعريف کرد . مجوزها را می توان از «فقط خواندنی» (read only) تا «كنترل كامل» در نظر گرفت.
حفاظت از فايلها و ساير مستندات با رمز عبور:
 تعداد زيادی از نرم افزارها (نظير نرم افزارهای آفيس و اداب آکروبات) امكان تعريف رمز عبور برای استفاده از مستندات را در اختيار كاربران قرار می دهد. پس از در نظر گرفتن رمز عبور، در صورت فعال كردن (بازکردن) هر مستند، در ابتدا از كاربر درخواست رمز عبور خواهد شد. به منظور انجام دادن اين كار در برنامه ای نظير «Microsoft word 2003»، از طريق منوی «Tools» گزينه «options» و در ادامه «Security tab» را انتخاب می کنيم . با استفاده از امكانات، می توان رمز عبور و نحوه رمزنگاری را مشخص کرد.
متأسفانه، سامانه رمز استفاده شده در محصولات مايكروسافت بسادگی شكسته می شود و كاربران غير مجاز می توانند از برنامه های متعددی به منظور رمزگشایی مستندات استفاده کنند. برنامه AOPR (برگرفته از Advanced Office Password Recovery) نمونه ای در اين زمينه است.

Read Full Post »

اثرهای ساده الکتریکی و مغناطیسی را از زمانهای قدیم می‌شناختند. حدود 600 سال قبل از میلاد، یونانیان می‌دانستند که آهنربا آهن را جذب می‌کند و کهربای مالیده به لباس چیزهای سبک مانند کاه را به سوی خود می‌کشد. با این حال، اختلاف بین جذبهای الکتریکی و مغناطیسی تعیین نشده بود و این پدیده‌ها را از یک نوع در نظر می‌گرفتند.
خط فاصل روشن بین این دو پدیده را «گیلبرت» (W. Gilbert)، فیزیکدان و طبیعت شناس انگلیسی، پیدا کرد؛ و نیز در سال 1600 کتابی درباره آهنربا و «اجسام آهنربایی» و «زمین به عنوان آهنربای بزرگ» منتشر کرد. کار وی شروع بررسی در پدیده‌های الکتریکی را نشان می‌دهد. در این کتاب، گیلبرت همه خواص آهنرباهای شناخته شده تا آن زمان را تشریح کرده و نتایج آزمایشهای خیلی مهم خودش را نیز آورده است. همچنین، وی شماری از تفاوتهای اساسی بین جذبهای الکتریکی و مغناطیسی را مشخص و اصطلاح «الکتریسیته» را وضع کرده است.
سیر تحولی و رشد:
بعد از انتشار کارهای گیلبرت، تمایز بین پدیده‌های الکتریکی و مغناطیسی مسلم شد؛ اما به رغم این اختلافها، شماری از واقعیتها ارتباط ناگسستنی بین این پدیده‌ها را پدیدار ساخت. برجسته‌ترین این واقعیتها مغناطیس اشیای آهنی و وارونی عقربه قطب نما بر اثر آذرخش بودند.
«آراگو» (D. F. Arago)، فیزیکدان فرانسوی، در کتاب خود به نام «تندر و آذرخش» شرح می‌دهد که چگونه در ژوئیه سال 1681، در کشتی «راین» (reine) – واقع در دریای آزاد – حدود صدها مایل از ساحل بر اثر آذرخش دکلها و بادبانها و … به طور جدی صدمه دیدند. وقتی که شب فرا رسید، از روی وضع ستارگان دریافت که از سه قطبنمای در دسترس دو تا به جای شمال به سمت جنوب ایستاده بودند؛ در حالی که یکی از آنها به سمت شمال بود، آراگو همچنین شرح می‌دهد که هرگاه آذرخش به خانه بخورد، کارد و چنگال و سایر اشیای آهنی را بشدت آهنربا می‌کند.
در آغاز قرن هجدهم، ثابت شد که آذرخش در واقع جریان الکتریکی شدیدی است که از هوا می‌گذرد. بنابر این، به این نتیجه می‌رسیم که جریان الکتریکی خواص مغناطیسی دارد؛ اما این خواص جریان را فقط در سال 1820 «اورستد» (H. Oersted)، فیزیکدان دانمارکی، با آزمایش مشاهده و بررسی کرد.
 همان طوری که نیروهای مؤثر در بارهای الکتریکی نیروهای الکتریکی نام دارد، نیروهای مؤثر در آهنرباهای طبیعی یا مصنوعی را «نیروهای مغناطیسی» می‌گویند.
منشأ میدان مغناطیسی:
اگر در فضا نیروهای الکتریکی حاکم باشد و بر ذرات باردار نیروی الکتریکی وارد کند، می‌گوییم در این فضا میدان الکتریکی وجود دارد. از این رو، آزمایش نشان می‌دهد که در فضای اطراف جریان الکتریکی نیروهای مغناطیسی ظاهر می‌شود؛ یعنی میدان مغناطیسی به وجود می‌آید. 
 اولین سؤال اورستد:
آیا ماده سیم روی میدان مغناطیسی به وجود آمده از جریان اثر دارد یا نه؟ اورستد دریافت که سیمهای اتصال را می‌توان از چند سیم یا نوار باریک مختلف درست کرد و جنس فلز در نتیجه اثر نمی‌گذارد (باحتمال، اگر بزرگ باشد، اثر می‌گذارد)؛ چون فلزات مختلف مقاومتهای الکتریکی متفاوتی دارند. اگر به باتری وصل شود، ممکن است جریانهای متفاوت داشته باشد و در نتیجه اثر مغناطیسی این جریانها متفاوت خواهد بود؛ اما باید به یاد داشت که آزمایش اورستد پیش از وضع قانون اهم و دستیابی به مفهوم بستگی مقاومت رساناها به جنس ماده تشکیل دهنده آنها انجام گرفته است. اگر آزمایش اورستد با سیمهای پلاتین و طلا و نقره و برنج و آهن یا نوارهای روی و قلع یا جیوه انجام گیرد، همین نتیجه اخیر به دست می‌آید. اورستد آزمایشهایش را با فلز، یعنی رساناهایی با رسانش الکترونی، انجام داد.
اثر مغناطیسی جریان الکترولیتی:
اگر در آزمایش اورستد فلز رسانا با لوله دارای الکترولیت یا لوله‌ای استفاده شود که داخل آن تخلیه الکتریکی صورت می‌گیرد، هرچند در این حالتها جریان الکتریکی از حرکت یونهای مثبت و منفی ناشی می‌شود، اثر آنها روی عقربه مغناطیسی با اثر رسانای فلزی یکسان است. بدون توجه به رسانای حامل جریان، در فضای اطراف آن میدان مغناطیسی به وجود می‌آید. از این رو، می‌توان گفت که در اطراف هر جریانی میدان مغناطیسی ظاهر می‌شود. این خاصیت اصلی جریان الکتریکی در تأثیرات حرارتی و شیمیایی جریان الکتریکی نقش دارد.
اثر مغناطیسی جریان و خواص الکتریکی رسانا
ایجاد میدان مغناطیسی معمولترین خاصیت از سه خاصیت جریان الکتریکی است. جریان الکتریکی فقط در یک نوع رسانا (الکترولیتها) اثر شیمیایی به وجود می‌آورد، نه در دیگران (فلزات). مقدار جریان آزاد شده از جریان، بسته به مقاومت رسانا، ممکن است بیشتر یا کمتر باشد. در ابر رساناها، ممکن است همراه جریان گرما آزاد شود. از طرفی دیگر، میدان مغناطیسی با جریان الکتریکی پیوندی جدایی ناپذیر دارد. این میدان به خواص مشخصی از رسانا بستگی ندارد و فقط شدت و جهت جریان آن را تعیین می‌کند. بیشترین کاربردهای صنعتی الکتریسیته نیز به وجود میدان مغناطیسی جریان وابسته است

Read Full Post »